برو و بیای مهمانهای خارجی میان دیپلماتها و دولتمردان و سرمایهگذاران بهانه شد تا برویم سراغ پیشنهادهایی برای مهمانهای خارجی خودمان. آنها که تابعیت کشور مبدا را در شناسنامه دارند یا مهمانهایی که اینجا خودشان صاحبخانهاند.
مهمانهایی که حالا آنقدر زیاد شدهاند که خیلیهایمان میان فامیل و دوست و آشنا و در و همسایه میشناسیم و هرچند وقت یکبار میزبانشان میشویم.
مهمانهایی که تکمیل ساخت ساختمان نیمهکارهای را که چندین سال به حال خودش رها شده بود، از نظرشان پنهان نمیماند، در پایتخت میگردانیم و هزار و یک رنگ شهر را نشانشان میدهیم.
روی پل طبیعت عکس میگیریم، یک فیلم ایرانی توی سینما میبینیم، سراغ تئاترهای روی صحنه را میگیریم، برای دید و بازدیدها برنامهریزی میکنیم و به فامیل و آشنا نوبت میدهیم. در کنار همه این برنامهها باید به فکر این سوال حیاتی هم بود که «حالا چی بخوریم؟».
برای همین باید نبض خورد و خوراک تهران دستمان باشد تا بتوانیم هم خاطرههای گذشته را یادآوری کنیم و هم خاطرههای جدید بسازیم. برای اینکه بتوانیم سلیقه همه جور مهمان را دریابیم رفتهایم سراغ چند دسته خوراکی و اینکه بهترین هر کدام از این خوراکیها را باید کجا سراغ بگیریم.
اگر با اغماض به قیمتها نگاه کنید، نتیجه راضیتان میکند. اگر هم مهمان خارجی ندارید باز هم با تجربه ما شریک شوید، خدا را چه دیدید؟
کباب، فاتح مرزها
فرقی نمیکند مهمانتان ایرانی از فرنگ برگشته باشد یا خارجی در هر صورت کباب را بگذارید اول لیست. مگر اینکه دور و برتان کسی را بشناسید که کباب دوست ندارد. اگر کلاس مهمانتان خیلی بالاست و میخواهید همه چیز رسمی برگزار شود بروید سراغ شعبههای نایب.
اینطوری هم کباب برگ و کوبیده درجه یک را امتحان کردهاید و هم مهمانی خیلی رسمی برگزار شده است. اگر خیلی هم دنبال مهمانی رسمی نیستید و میخواهید کمی هم قیمت مناسبتر باشد بروید سراغ پیشنهادهای دیگر.
اگر نیت کردهاید در همین خیابان آفریقا چیزی بخورید و ریحون جزو انتخابهایتان نیست سراغ بلوار صبا را بگیرید. رستوران شاندیز مشهد یک شعبه در تهران دارد، آن هم بلوار صبا در خیابان آفریقا که حالا شده نلسون ماندلا.
منوی اینجا محدود و تخصصی است: شیشلیک، گوشت سرخ شده، ماهیچه، جوجه و کباب که صد البته انتخاب اول و آخرتان باید شیشلیک باشد که با برنج ایرانی سرو میشود.
نان و کره قبل از غذا هم جزو جاذبههای توریستی اینجاست. اگر اینجا چشمتان به جمال جناب برانکو ایوانکوویچ روشن شد تعجب نکنید، هر چند قوت غالبش میوه و سبزیجات است، اما زیاد سر و کلهاش در شاندیز پیدا میشود.
مجموعه کبابی های گلپایگانی
غیر از اینها یک انتخاب اصیل دیگر هم درباره کبابها دارید: مجموعه کبابیهای گلپایگانی که استفاده از گوشت تازه و درست کردن کباب جلوی خودتان آنها را یک سر و گردن از بقیه کبابیهای مشابه جلو انداخته.
کبابی گلپایگانی در خیابان طالقانی یا شعبه دوم همین کبابی در ضلع جنوب شرقی میدان سرو سابق و چهارراه کنونی سرو جایی است که باید بروید. دوغ و ماست محلی گلپایگان و جوجه با استخوان که میگویند یک جوجه واقعی بدون هورمون است ارزش افزوده کبابتان را چند برابر میکند.
ایران از شمال
غذای ایرانی که همهاش قورمه و قیمه و فسنجان نیست. بر همگان واضح و مبرهن است! که غذاهای گیلانی برای خودشان دستهبندی جدایی در غذاهایی ایرانی دارند و اتفاقا همه جور ذائقهای را هم جواب میدهند بس که متنوعاند.
از آنجا که قبلا رستورانهای گیلکی را معرفی کردهایم، فهرستی معرفیشان میکنیم. مثل کبابیها با کلاسترین این رستورانها گیلک است. یک رستوران با منوی غذاهای گیلکی اما لوکس و مجلل. گیلک چند فرق اساسی با بقیه رستورانهای گیلکی دارد. اول اینکه برنج را برایتان سر میز و از دیس میکشند و اگر بخواهید برای بار دوم هم این کار را تکرار میکنند.
لیوان بزرگ دوغ گیلک را میتوانید با دلال (مخلوطی از سبزیهای معطربا نمک)میل کنید. همان ترکیب سحرآمیز شمالیها که با دوغ و گوجهسبز و خیار همراه میکنند تا طبع سرد آنها را خنثی کنند. سوم، بعد از اینکه غذایتان را میل کردید میتوانید دستتان را همانجا سر میز بشویید، البته اگر بخواهید. تازه بعد از غذا چای نبات هم به راه است.
در گیلک برنجی که با همه غذاها سرو میشود، دودی است و خودش ارزش افزوده هر خورش و کبابی به حساب میآید. این نکته سنجی در دیگر اجزای سفره هم رعایت شده و هر کدام از آنها را به عناصر مستقلی تبدیل کرده.
در گیلک میتوانید غذاهایی را پیدا کنید که در کمتر رستوران باکلاس گیلکی دیگری سر و کلهشان پیدا میشود. نمونهاش واویشکا که فقط گیلانیهای اصیل با آن آشنا هستند.
اگر رستورانهای گیلکی را روی یک طیف ردیف کنیم، سر دیگر طیف خوشبین قرار میگیرد. ممکن است چندبار خیابان سعدی را بالا و پایین کنید و از جلوی رستوران خوشبین رد شوید، اما آن را نبینید. رستورانی که قدیمیها آن را با اسم «حسن رشتی» میشناسند.
خوشبین حال و هوای تهران قدیم را هم برای مهمانتان زنده میکند. گیلانه، گیلکی، بنه و ماهی سفید هم بقیه رستورانهایی هستند که غذای گیلانی دارند.
فقط یادتان باشد ماهی سفید سیدخندان و ماهی سفید شهرک غرب هیچ ربطی به هم ندارند و این فقط یک تشابه اسمی است! گیلانه و گیلکی هم حسابی روی فضای سنتی رستوران کار کردهاند.
دستپخت کودکی
نمیشود آدم مهمان از خارج آمده داشته باشد و سراغ غذاهای ایرانی نرود. آن هم غذای ایرانی حسابی! درست کردن غذاهای ایرانی حسابی البته کار هر کسی نیست، اگر آدمش را دارید که خوش به سعادتتان، اگر نه غم به دلتان راه ندهید که اصلا فلسفه وجودی ما رفع اینجور نگرانیهاست.
کافی است دست مهمانتان را بگیرید و بروید خیابان شهیدبهشتی (عباسآباد)، بعد از قائممقام فراهانی، نرسیده به خیابان خالد اسلامبولی (وزرا) و دنبال تابلوی «رستوران و سلف سرویسهانی پارسه» بگردید.
نه میشود اسمش را گذاشت سلفسرویس نه چیز دیگر. در هانی دیگر خبری از گارسنهای دست به سینه و منوی عریض و طویل و سفارش گرفتنهای بعد از آن نیست. حتی فرصت تهبندی با ماست و سالاد را هم ندارید. برای اینکه خودت غذایت را دستت میگیری و میآوری سر میز. البته نه به شکل سلفسرویس که به روشی عجیب.
روش ریلی! غذا را میبینی و یک پرس از آن سفارش میدهی و میروی سراغ غذای بعد. اگر میخواهید از منویهانی پارسه بدانید باید برای یک لحظه چشمهایتان را ببندید و یاد هر چه غذای خوشمزه است، بیفتید.
هر چند کیفیت غذای هانی که در همه این سالها ثابت مانده شرط کافی برای انتخاب است، اما مشوقهای دیگری هم در کار است. اینجا میتوانید مهمانتان را با انتخاب حلوا، شلهزرد کشکول و سمنو به عنوان دسر غافلگیر کنید یا مثلا یک بسته نساء شیرین پلو یا زرشک پلو را به ساک سوغاتیهایش اضافه کنید.
خلاصه که درهانی یاد و خاطره بهترین دستپختهای عمرتان زنده میشود.
نوستالژیبازی
یکی از جاهایی که هنوز از دست تخریب و تسطیح و اینجور چیزها در امان مانده بازار تهران است. گردش در بازار تهران میتواند برای مهمانهای ایرانی هم به اندازه مهمانهای خارجی جذاب باشد، اگر سراغ غذاخوریهای بازار هم بروید.
البته اصلا از این غذاخوریها انتظار سوسولبازی! نداشته باشید. این رستورانها فقط به کیفیت غذایشان معروف هستند.
از قیمت غذاهای این رستورانها هم میتوانید راضی باشید اگر حجم غذا را ببینید. از راسته بازار زرگرها ۵۰متر که پایین بروید، دست چپتان ورودی غربی مسجد امام خمینی است که به جلوخان غربی مسجد معروف است.
چلوکبابی شرفالاسلامی که از سال۱۳۱۷ همینجا جاخوش کرده، یکجورهایی تنها نمونه زنده یک رستوران ۱۰۰درصد سنتی ایرانی است. از همانها که سیستم سفارش غذا با ژتون بود.
آنچه میتواند خیال شما را از غذاهای رستوران شرفالاسلامی راحت کند این است که خیلی از رستوراندارهای قدیمی و استخواندار تهران از شاگردان و پرسنل حاجحسن شرفالاسلامی و پدرش بودهاند، برای همین هر غذایی که اینجا میخورید میتواند یک تجربه تکرار نشدنی باشد.
حالا اگر از چهارراه گلوبندک به سمت سبزه میدان بروید در ورودی دالان حاج حسن، همانجا که یک عالمه جمعیت ایستاده، رستوران مسلم است که با وجود قدمت کم برای خودش جایی در بازار و در قلبها باز کرده!
بهداشت در این رستوران یکی از ویژگیهایی است که با کیفیت غذا برابری میکند. پرچم تهچین مرغ مسلم هم بین همه تهچینها بالاست که میتواند به انتخاب شما با ران یا سینه مرغ آماده شود.
در مسلم حتما برای هر دو نفر یک غذا بگیرید. در ضلع جنوبشرقی سبزه میدان هم میتوانید سراغ رستوران شمشیری را بگیرید که در کنار همه خوبیها از کیفیت و برخورد خوب پرسنل، سالاد بار رایگانش خیلی وسوسهانگیز است.
اگر در محدوده جنوبی و غربی بازار یعنی خیابان خیام، میدان محمدیه یا بازار فرش فروشها و بازار پارچه فروشها دنبال جایی برای مهمان کردن مهمانتان میگردید، در انتخاب قدح شک نکنید و بروید خیابان خیام، روبهروی مسجد سیدنصرالدین، اواسط کوچه شهید کربلایی.
قدح به کبابهای غول پیکرش معروف است. فضای داخلی قدح سنتی و به حال و هوای قهوهخانههای قدیمی نزدیک است.
این چند قلم از قلم نیفتد
غیر از این غذاخوریهای رسمی انتخابهای خردهریز دیگری هم دارید که حیف است مهمانهایتان از آنها بینصیب بمانند. مثلا تجربه رستورانهای فرحزاد و درکه و دربند میتواند شبتان را به یادماندنی کند، بهخصوص اگر آن را با پیادهروی و آلوچه و ترشکهای توی مسیر همراه کنید. حواستان به اینها هم باشد.
جگرکیهای میدان بهمن هم جگر تازه دارند و هم قیمت مناسب. بهخصوص که رستورانها برخلاف تصور معمول از جگرکیها دلتان را به هم نمیریزد.
فلافل چیزی است که مهمانهای خارجی شما اگر ساکن لبنان و مصر و بعضی از کشورهای عربی نباشند از خوردنشان محروماند. برای اینکه فلافل کار داده باشید دست مهمان سری به فلافلی سلف سرویس میدان تجریش در اول بازار بزنید یا بروید یکی از شعبههای فلافل کورت که به تازگی باز شده است.
بستنی سنتی و فالوده هم متاعی است که فقط در این گوشه از کرهزمین پیدا میشود، البته اگر مردانی از پارس آن را صادر نکرده باشند!
آش و هلیم فراموش نشود. مکانهای نوستالژیکش را که دیگر بلدید، غیر از آن میتوانید به آشفروشی پایتخت در ستارخان حدفاصل میدان توحید و پاتریس لومومبا یا آشفروشیهای خارج از تهران در گردنه امامزادههاشم سر بزنید.
احتمالا میدانید کلهپاچه یکی از ۱۰غذای ترسناک دنیاست، کلی هم برای قند و چربی مضر است، برای همین مشتری اول و آخرش خودمانیم. طباخیهای مادوتا، کاج و طلایی نیاوران میتوانند جلوی مهمانها روسفیدتان کنند. البته این یکی فقط مربوط به آن دسته از مهمانهایی است که از خودماناند!
دست آخر اگر میخواهید مهمانها را با آجیل و سوهان و میوه خشک راهی کنید، بروید سراغ پاتوق مسافران مرزها، یعنی آجیلفروشی تواضع در خیابان ولیعصر نرسیده به چهارراه پارک وی
با سلام جهت استفاده از مطالب صلوات بر محمد و آل محمد بفرستيد و لطفاً لينك ما را در وبلاگ يا وبسايت خود قرار دهيد و به دوستان خود معرفي نماييد باتشكر - مديريت وبلاگ
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.